کادوس گسکره

نگاهی به تالش و روستای گسکره...این سایت تقدیم به همه تالش زبانان بخصوص گسکره ای های عزیز (طوفان میرزایی گسکره ای) www.cados.ir

کادوس گسکره

نگاهی به تالش و روستای گسکره...این سایت تقدیم به همه تالش زبانان بخصوص گسکره ای های عزیز (طوفان میرزایی گسکره ای) www.cados.ir

پیشینه تاریخ کادوسیان یا تالشها در گیلان

پیشینه تاریخ کادوسیان یا


تالشها در گیلان


قبل از مهاجرت اقوام آریایی به ایران،نواحی شمالی ایران یعنی نواحی جنوبو جنوب غربی دریای مازندران، مسکن اقوامی مانند کادوسیان، آماردها، کاسپیان و تپوری ها و بود، قدیمی ترین سندی که از قوم کاسی ها یاد می کند مربوط به سده 24 قبل از میلاد و متعلق به «پوزوراین شوشیناک» است. هرودوت مورخ یونانی این قسمت را حاکم نشین پانزدهم بر شمرده که «ساس ها» و «کاسپی ها» ی ساکن آن دویست تالان خراج به داریوش می پرداختند.استرابن که در 40 ق.م تا 40 میلادی می زیست اقوام گلامی، کادوس، ماردی و بعضی قبایل گرگانی را ساکنان نواحی شمال کوه پراخواتراس (البرز) دانسته است. در گذر زمان اعراب کادوسیان را طیلسان خواندند. بعدها این نام نیز تغییر یافت و امروزه آنها را تالش یا تالشان می نامند. «پلوتارک» مورخ یونانی درباه جنگ کادوسیان با اردشیر ساسانی در 384 میلادی سخن گفته است.«پیرنیا» با توجه به نوشته های «کتزیاس» درباره کادوس ها می گوید مادها ابتدا گیلان و حوالی ان را در اختیار داشتند ولی در اواخر دوره مادها، به سبب پاره ای اختلافات آن را از دست داده اند، چنانکه در اواخر عصر هخامنشی نیز کادوسی ها به صورت نیمه مستقل می زیستند. نزاع میان مادها و کادوسیان از وقایع مهم اواخر حکومت مادها است.در زمان حکومت آرته میس، یکی از درباریان پارسی به نام «پارسداس» با چند هزار سوار و پیاده به کادوسیان پناه برد و با انان پیمان خویشاوندی بست. در جنگی میان کادوسی ها و مادها، او رهبری کادوس ها را به عهده داشت.الکساندر خود زوکو گل ها، کادوسی ها، در بیک ها، اوتی ها، اناری ها، دوکوزینی ها، آماردها و کاسپین ها را از اقوام ساکن دریای مازندران دانسته است.در اوستا بارها از ناحیه گیلان به عنوان «ورن» یا «ورن چهارگوش» نام برده شده است. در فرگرد اول، وندیداد گیلان را محل تولد فریدون دانسته و آمده است: «چهاردهمین کشوری که من (اهورا) بیافریدم ورن چهارگوشه باشد در آنجایی که فریدون کشنده اژی دهاک تولد یافت».و یا «فریدون پسر آبتین از خاندانی توانا در [سرزمین] چهارگوشه ورن صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند پیشکش [آناهیتا] کرد».آریاییان سکنان این ناحیه را پیرو اهریمن و دیومی نامیدند. این مسئله شاید به دلیل مقاومت جانانه آنها در مقابل عناصر مهاجم و مهاجر این نژاد جدید باشد.امروزه در گیلان واژه «تور» به دیوانه اطلاق می شود که احتمالاً ریشه در باورهای کهن آریایی دارد. جالب توجه آن که همین مردمانی که چنین حقیرانه از آنها یاد شده قبل از حمله آریایی ها، از تمدن و حکومت های پیشرفته و قدرتمندی برخوردار بودند. استرابن محل زندگی آنها را ناحیه شرقی تر بندر خزر و آنها را مهاجرینی می خواند که از جانب دریای مازندران آمده اند. دلاپرت، کاسی ها را از قالب میتانی نامیده و معتقد است طوایف مختلف کاس در حوالی «پاراخواتر» PARAKHOATR))که با کوهستان تالش مطابقت می نماید سکنی داشتند.کاسی ها از 1746 تا 1171 ق.م و تحت نام سلسله سوم بابل بر آنجا حکومت کردند. موسس این سلسله «گانداش» بود. رب النوع بزرگ انها سوریاش (رب النوع آفتاب) آریانی بود. با توجه به این نظرات به خوبی می توان خط سیر و امتداد فرهنگ و تمدن کاسی ها را از نواحی جنوب دریای مازندران تا مناطق زاگرس و در نهایت بین النهرین پی گرفت، جایی که تمدن و حکومت این اقوانم به مدت شش قرن در آنجا سیطره داشت.امروز هنوز آثاری از نام کاسی ها در شمال ایران و در اسامی محل ها و نام افراد به چشم می خورد. نام دریای خزر و شهر قزوین ماخوذ از نام این اقوام است. شواهد فرضی قوی بر این فرضیه وجود دارد که کاسپیان ها اوایل هزاره چهارم و حتی پنجم قبل از میلاد کشاورز بودند و دانش کشاورزی از فلات کاسپیان به سرزمین های کنار دری و اطراف رودهای جیحون، سیحون و دجله و فرات سرایت کرد و انتشار یافت.از دیگر اقوام ساکن گیلان در عصر قبل از آریایی، آماردها هستند. نام رودخانه سفیدرود «آماردوس» از این نژاد گرفته شده است. «کتزیاس» کوروش را پسر جوانی ازایل مردها (آماردها) نامیده است.ماردها و کادوسیان در زمان تسخیر شهر سارد و بابل خدمات شایانی به «کوروش» نمودند. تمدن مارلیک در کناره سفیدرود را به این قوم نسبت می دهند. «اشک» پنجم پادشاه پارتی بر این قوم حمله برد و عده زیادی از آنان را به خراسان و برخی دیگر را به ایوان کیف یا شاراکس کوچاند. ماردها زمانی از رود قزل اوزن تا گرگان را در اختیار داشتند.در زمان ساسانیان، «اردشیر» در سال 384 ق.م در راس قشونی که پلوتارک یونانی تعداد آنها را 300 هزار پیاده و 10,000 سواره ذکر کرده برای فرونشاندن شورش گیلان بدان سولشگر کشید.در زمان ساسانیان «چشنسف» یا «گشنسب شاه» بر تپشخوارگر که منطقه وسیعی از آذربایجان تا دامغان امتداد داشت، حکمروایی داشت. خاندان گشنسب از 330 ق.م تا 419 و به قولی 529 میلادی بر گیلان و مازندرن حکومت داشتند. اینان خود را از خاندان اردشیر دراز دست می دانستند.دوران طولانی حکومت این خاندان هم زمان با سلطه حکومت های سلوکی و اشکانی و قسمت عمده ای از تاریخ حکومت ساسانی است.در زمان نفوذ آیین مزدکی، شمال ایران به عنوان یکی از پایگاه های ترویج این آیین درآمد. «کیوس» پسر «قباد» این آیین را پذیرفت و علیه «خسرو» برادر کوچک تر شورید و با سپاهی از گیلان و دیلمان و تپشخوارگر به مدائن تاخت، ولی شکست خورد و به قتل رسید.پس از رقابت بر سر شاهنشاهی بین «جاماسب» و «قباد» فرزندان ساسانی و شکست جاماسب، او به نواحی دربند خزر رفت و در آنجا حکومت کرد. «فیروز» نوه جاماسب وسعت این حکومت را تا نواحی گیلان گسترش می دهد. وی با یکی از خاندان های حاکم بر گیلان وصلت کرد که ثمره آن ازدواج «گیل بن گیلانشاه» بود. گیلانشاه که بعدها به «گاوباره» معروف شد، به طبرستان رفت و در نبرد با ترکان ماورالنهر مجاهدت های بسیار از خویش نشان داد. بعدها با آشکار شدن اصل و نصب وی یزدگرد حکومت طبرستان را به او سپرد و آذرولاش حاکم انجا را بر کنار نمود. زمان حکومت وی هم زمان با حکومت خلفای راشدین و اوایل عصر اموی است. خاندان «رابویه» و «پادوسبان» که پسران گیل گاوباره بودند بعدها بر رویان طبرستان حکومت کردند. پادوسبانان یا استنداران تا 6 هـ.ق بر مناطقی از گیلان و مازندران حکومت کردند و پس از آن منقرض شدند.کادوسیان مردمانی بودند که در دورهٔ باستان در گیلان و شمال خاوری آذرآبادگان می‌زیسته‌اند. از زبان و نژاد آنها آگاهی‌ای در دست نیست. زیستگاه‌ آنها را مناطق کوهستانی و مه‌آلود شمال ایران نوشته‌اند.کادوسیان در زمان کورش بزرگ بخشی از سپاهیان هخامنشی را تشکیل می‌دادند و به کورش وفادار بودند. به گزارش پلوتارک اینان در میانه پادشاهی هخامنشیان بر ایشان شوریده‌اند. در زمان چیرگی سلوکیان بر ایران اینان را در سپاه سلوکی نیز می‌بینیم. برای نمونه در نبرد رافیا با مصر کادوسیان بخشی از جنگجویان سلوکی بوده‌اند.واپسین نشانه‌های از کادوسیان در زمان اشکانیان در تاریخ دیده می‌شود. می‌نماید که اینان در دیگر تیره‌های کرانهٔ دریای مازندران حل شده‌باشند.واسیلی ولادیمیر بارتولد مستشرق روس در اثر خود به نام جفرافیای تاریخی ایران می‌نویسد:«در عهد قدیم سکنهٔ اولیه گیلان را کادوسیان تشکیل می‌دادند که در قید اطاعت دولت هخامنشی نبودند. همین قوم یا قسمتی از آن را گیل هم می نامیدند و ولایت گیلان نام کنونی خود را از آنان داردنقاط‌ مسکونی‌ تالشان‌ در گذشته‌ بیشتر از حال‌ به‌ سوی‌ شمال‌ پیش‌ رفته‌ بود و با نقاط‌تات‌ نشین‌ جنوب‌ قفقاز تماس‌ می‌ یافت‌ (اُرانسکی‌ 1358،ص‌ 317) و به‌ نظر می‌ رسد که‌ ازجانب‌ شمال‌ غرب‌ نیز به‌ ارسباران‌ و رودخانه‌ ارس‌ امتداد می‌ یافت‌ و با میتانیان‌ وارمنیان‌ همسایه‌ بودند(علی‌ اف‌ ،ص‌ 30،دیاکونوف‌،ص‌ 607) آثار این‌ گستردگی‌ درشمال‌ غربی‌پیوسته‌ آشکار بوده‌ . چنانکه‌ در اواسط‌ سده‌ هفتم‌ هـ . ق‌ اهالی‌ کلیبر هنوز مرکب‌ از ترک‌ وتالش‌ بودند (مستوفی‌ 1362،ص‌ 84) و نام‌ تالش‌ هنوز بر روی‌ چند طایفه‌ بزرگ‌ مغان‌ وساکن‌ در اراضی‌ جنوب‌ ارس‌ ، همچون‌ میکائیللو و قوجه‌ بیگ‌ لو که‌ دست‌ کم‌ نیم‌ قرن‌پیش‌ ازاین‌ مشتمل‌ بر 5000خانوار بودند ، باقی‌ مانده‌ است‌ (لغت‌ نامه‌ دهخدا، ذیل‌ طالش‌

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد