کادوس گسکره

نگاهی به تالش و روستای گسکره...این سایت تقدیم به همه تالش زبانان بخصوص گسکره ای های عزیز (طوفان میرزایی گسکره ای) www.cados.ir

کادوس گسکره

نگاهی به تالش و روستای گسکره...این سایت تقدیم به همه تالش زبانان بخصوص گسکره ای های عزیز (طوفان میرزایی گسکره ای) www.cados.ir

گفتگو با مداح محبوب ،حبیب عاشوری

گفتگو با مداح محبوب و باسابقه فومنات و آغازگر مداحی تالشی

حبیب عاشوری،آوای ماندگار مداحی اصیل تالشی

مردی با قدم های با صلابت، که وقتی نوای سوزناکش در هیاهوی غمناک کوچه ها انعکاس می یافت، تن آدمی به لرزه در می آمد. فکرها به احساس می گرایید. و شاید طبیعت هم اندوهگین می شد. صدایی رسا و عمیق با شعرهایی آتشین از فرهنگ تالش که به جبهه و شهادت رنگ و بوی خدایی می داد و سینه های شرحه شرحه از فراق آن مادرِ شهید را التیامی معنوی می بخشید. صدایی ماندگار که نفس ها را در سینه حبس می کرد و بغض ، اشک را به ماتم می برد. سوگ آوای ماندگارش، هنوز در یادها و خاطرهاست و هنوز آن طنین صدای گرمش را هیچ صدایی یارای مقابله نیست. موهای سپید و قلب رنجورش گویای این است که جوانی عمرش را عاشقانه مداحی کرده است. او در مقطعی زبان تالشی را با مرثیه های تالشی جانی دوباره بخشید و احیاء گر و آغازگر مداحی تالشی بود. بانگ صدایش آتشی از عشق بود که برای حرّیت و آزادگی یک ملت و یک امت به جوشش می افتاد. آری، حبیب عاشوری شولمی، بزرگمردی در عرصه مداحی است که در روستای شولم و از خانواده ایی متدین زاده شد. وی علاوه بر مداحی، یک فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. حبیب عاشوری هم اکنون یکی از پیشکسوتان مداحی استان است که از سبک متمایزی در مداحی استفاده کرده است. وی که ۶۰ بهار از عمرش را گذرانده، بیش از ۴۵ سال نوحه سرایی و مرثیه سرایی نموده که اوج فعالیت هایش در دهه ۶۰ و ۷۰ بود که آوای ماندگارش در سراسر گیلان زمین متبلور می شد و به محرم و عاشورا، حال و هوایی دیگر می بخشید. قطعاً او به گردن ما خیلی حق دارد و نمی شود به یک مصاحبه و گفتگو بسنده کرد. با توجه به ایام محرم مناسب دیدیم که سری به این مرد بزرگ بزنیم که ماحصل دیدار ما گفتگویی است که از نظرتان می گذرد.

 آنچه مسلم است حضرتعالی در ۴ دهه اخیر یکی از منحصربفرد ترین مداحان دارای سبک در استان گیلان بوده اید و از یک سو هم آغازگر مداحی به زبان تالشی می باشید. با تقدیر از این همه کوشش و هنری که در جامعه هزینه نمودید، در ابتدا می خواهیم که خودتان را بیشتر معرفی کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم، با سلام و درود به ارواح پاک همه شهدا، خصوصاً شهدای کربلا و سالار شهیدان و شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و امام شهدا و با سلام درود به شما برادران زحمتکش، بنده حبیب اله عاشوری شولمی؛ فرزند مرحوم عبداله، اهل و ساکن روستای شولم از توابع شهرستان فومن هستم. ۶۱ سال سن دارم، کارمند آموزش و پرورش بوده ام که الان ۷ الی ۸ سال هست بازنشسته شده ام.

 از چه سنی و چگونه و با چه انگیزه ای مداحی را انتخاب کردید؟

زمانی که طفل بودم، ۱۱ ، ۱۲ سالگی ؛ پدرِ مرحومم مداحی می کرد. دهه ۴۰ ، آن زمان برق و چراغ زنبوری و امثال اینها نبودند، فقط چراغ های شیشه ای تک شعله بود که در مساجد روستا ، مخصوصاً مسجد سَرَکَه و مسجد شولم، یک نفر باید چراغ را نگه می داشت تا مداح می توانست با دفتر و کتابی که داشت، به مداحی می پرداخت. من وقتی می دیدم، پدرم نوحه می خواند و مردم با شور و ذوق سینه می زنند، من هم با همسالان خود در بیرون از مسجد یا حسین یا حسین می گفتم و سینه زنی می کردیم. به مداحی علاقه داشتم و به لطف خدا از صدای خوبی نیز بهره مند بودم تا اینکه با تشویق زیاد مردم و تشویق پدر و حمایت های برادر بزرگم یداله، نهایتاً به جایی رسیدم که در سن ۱۵ سالگی مرا برای مداحی دعوت می کردند. یادم هست برادرم، یداله ، مرا با خودش به مسجد می برد، چون طفل بودم، هنگام مداحی کنارش می ایستادم و ایشان نصف مرثیه را می خواند و بقیه را به من واگذار می کرد تا بتوانم با حفظ ریتم و آهنگ به مداحی ادامه دهم. من طفل بودم و داخل جمعیت دلهره داشتم. بلندگو هم نبود و بدون بلندگو می خواندیم. تشویق مردم از یک سو و علاقه ذاتی من به اهل بیت(ع) از دیگر سو، مرا به سوی مداح شدن ترغیب کرد و من از ۱۵ سالگی برای مداحی به مساجد اطراف روستایمان دعوت شدم و در سال ۱۳۵۰ هم به مسجد روستای گسگره دعوت شدم و الحمداله این روند با گذشت ۴۵ سال همچنان تداوم دارد و خدا را شاکرم.

 جنابعالی با مداحی های آتشین تان در ایام جنگ تحمیلی آن هم به زبان تالشی ، شهره عام و خاص شدید؟ آیا در دهه ۴۰ و ۵۰ هم کسی به زبان تالشی مداحی می کرد؟

نخیر، تالشی ماند برای بعد از انقلاب، اوایل انقلاب پسرخاله من- شهید شمشادی- به شهادت رسید. آن زمان آقای موذن زاده یک نوحه ترکی حزن انگیزی می خواندند که در من خیلی تاثیر کرد و به فکر افتادم که چرا ما تالشی نخوانیم. چرا که تالش هم قوم بزرگی است. این انگیزه در من وجود داشت تا اینکه یک آقایی به نام اخوان چند بیت شعر تالشی گفته بود که خودش آن را بصورت دکلمه خوانده و ضبط کرده بود. من وقتی آن را گوش کردم، جرقه ای در من ایجاد شد که من هم پشت سر آن شعر گفتم. شعرهایی که من می گفتم اکثراً برای شهدا بود و خیلی هم مورد استقبال و توجه خانواده های شهدا و مردم قرار می گرفت. در اکثر مراسم شهدا؛ مرا دعوت می کردند و با تقاضایی که از من می شد، به زبان تالشی مداحی می کردم. متاسفانه همان زمان یکسری با من مخالفت می کردند، حال چه دلایلی داشت نمی دانم. چون من ابتدا نوحه تالشی را می سرودم و سپس آن را می خواندم.

 مخالفان شما از چه طیفی بودند؟

متاسفانه نمی توانم بگویم از چه طیفی بودند. افرادی بودند که می خواستند به نوعی خود شیرینی بکنند. مثلاً یکی از مسائلی که در مورد من عنوان می کردند؛ این بود که فلانی می خواهد مساله کردستان را در اینجا به وجود بیاورد. بحث قومیت گرایی و از این قبیل مسائل، در حالی که من اصلاً چنین نیّتی نداشتم. در جبهه که بودم، سال۶۱ در اهواز لشکر ۲۵ کربلا ، شعری را زمزمه کردم که خیلی ها هم که تالشی نمی دانستند، خوششان آمد. آن شعر این بود: ( ایلاهی بچَکه دستِ ستمگر / چَمَه سرَه گلون کَردَشَه پَرپَر / الان پی بزُنو دشمنِ کافر / تمام مردم دنیا سراسر / ایرونی رِچ کَرَم هَمَه تِ سَنگر / اگر تفنگ نِبَه با داز و تَبَر / تالشی جان اِستَه مثالِ خَدَنگ / هیچ ترسی نداره از توپ و تفنگ / گولَه سَلَه، اگر آتش بواره / تالش دِ هیچی کو ترسی نِداره / اگر رهبر بدَه دستورِ حمله / دازینَه پِسندَم دشمِنی ملَّه). این شعر را که آنجا گفتم، تالش زبانان جبهه خیلی مرا تشویق کردند که این اشعار ایرادی ندارد و انقلابی هست. اما در این سو یک سری از افراد حالا نمی دانم از روی خساست بود یا بخالت و یا روی چه حسابی بود؛ با تالشی خواندن من عناد داشتند اما من مسیرم را با پیروی از بزرگان ادامه دادم تا اینکه پس از چند سال خودِ آن آقایان از من عذرخواهی کردند که ما اشتباه کرده ایم. این مسائل آن زمان خیلی مرا ذوق زده کرد. چون در محیط های کوچک، آدم می خواهد مقداری ترقی کند یکسری عوامل بی خود و بی جهت، سد راه آدم می شوند. حتی زمانی می خواستند به خاطر اینکه برای شهداء به تالشی مداحی می کردم مرا ممنوع المنبر و ممنوع الصدا کنند.

 آقای عاشوری برای اولین بار چه زمانی به زبان تالشی مداحی نمودید؟

اولین بار اوایل دهه ۶۰ بود که شهید رضا سفیدگر شهید شد و من مرثیه غمباری را به زبان شیوای تالشی در منزل ایشان خواندم. شعر این مداحی هم از خودم بود. زمانی بود که شهیدان را می آوردند و جامعه فضای معنوی خاصی داشت. من روزی به جنگل رفته بودم و در زیر درخت اَزگیلی نشسته بودم که دیدم بلبلان آواز سر داده اند. یک لحظه حال و هوایم رفت به سوی شعر و قطعه مرثیه ایی به این مضمون سرودم. ( بنال بلبل بنال، هوا صاف آبَه / شهیدون نَنَه دیل غرصَه آو آبَه / بنال بلبل اَلان باهاری وَختَه / جَوونی داغی ویندِه خَیلی سَخته / بنال بلبل سَرِ قَبرِ جَوونون / سَرِ قَبرِ چَمَه تازَه شَهیدون …) که شعر بلندی بود که من آن را با آوای سوزناکی خواندم و بعدها تبدیل به نوار کاست پرفروشی شد. البته من از آن سود مادی نبردم اما خیلی ها از فروش آن بهره بردند.

 آیا اشعار و آثار و مداحی های خودتان را جمع آوری هم کرده اید؟

من در توان خودم در آن زمان اینها را تبدیل به نوار کاست کردم و اشعارم را هم بصورت دفترچه ای دارم. یکی از دفترهای شعری ام برای اُسرا است. که بخشی از آن عبارتست از :( اَسیر بیمَه بروَرِن، داد و بیداد / مشون بَردَه بسوی شهرِ بغداد / مشون بغدادی کو زیندونی کرده / مشون شلاق ژَندَه خونم پِروَرده / چمه چِم و د دَستشون دَوَستَه / شَوون زیندونی کو مشون جیوَستَه / اَ زیندونی مشون شونزَه ماه داشته / زمستونَه شَوا از خَیلی تَرسیم / مشون آو پِکَردَه اَز سَردی لَرزیم …). این مجموعه شعر بلندی بود که آن زمان سپاه ماسال از من خریداری کرد و آن را تکثیر و توزیع نمود. البته آثار من بیشتر بصورت خود جوش و مردمی آن زمان ضبط و تکثیر می شد. البته بنده در زمینه شهدا و اسرای جنگ تحمیلی مجموعاً ۴ سری نوار به تالشی انتشار دادم. یکی مربوط به اُسَرا و سه سری دیگر درخصوص شهدا بود. که ابتدا اشعار تالشی را بصورت دِکلَمِه می خوانم و سپس بصورت آواز اجرا می کردم.

 آقای عاشوری با توجه به اینکه جنابعالی طبع شاعری هم دارید، آیا در زمینه عاشورا و ائمه اطهار هم شعری تالشی سروده اید؟

شعر گفتن اصولاً به زبان تالشی بسیار سخت است. بخصوص وقتی قرار است در قالب شعر تالشی موضوع مهمی چون عاشورا و رسالت امام حسین(ع) و ائمه تبیین شود. با توجه به محدودیت ها و مضایق و به نوعی دیگر سنگ اندازی هایی که جلوی پای من قرار داشت، آن زمان قدری محافظه کارانه عمل کردم. البته شعرهایی در زمینه های اجتماعی مثل بحث اَرباب و رعیتی و ظلم کشاورزان و… گفته ام که بخشی از این مجموعه شعر در برنامه رادیویی تالشونه هم پخش شده است. البته در صددم تا آینده مجموعه شعری در زمینه کربلا و ائمه معصومین نیز اگر توفیقی شد، فراهم کنم.

 الان برنامه ای برای اجرای کارهای جدید دارید؟

متاسفانه چون مقداری مریض شدم و دو بار عمل جراحی قلب انجام دادم، مقداری بر روی حنجره ام اثر گذاشته و به نوعی می شود گفت که حنجره ام فلج شده است. ولی باز که عزای امام حسین(ع) می شود؛ دوباره صدایمان احیاء می شود.

در طی این ۴۵ سال در چه مناطقی از کشور مداحی کرده اید؟

بنده در زمینه مراسم ختم و یادبود و امثالهم در سراسر استان گیلان، از غرب تا لوندویل و کلور خلخال و از شرق تا چابکسر، همچنین استان مازندران، تهران و همچنین تا صالح آباد جام مشهد مداحی کرده ام. اما در ایام محرم به دلیل تقاضاهایی که وجود داشت معمولاً در سطح استان می ماندم. بطوری که در مناطقی از شهرستان صومعه سرا مانند نوده، میانده، کسماء، و خودِ شهر صومعه سرا سالهای متمادی مداحی کردم. ۴ سال در بخش طاهرگوراب و اباتر بودم. یکسال در مسجد قاسمیه هشتپر مداحی کردم. بمدت ۷ سال در شهرستان ماسال بودم. یکسال در روستای دولَه ملال و یکسال در مِرکه و ۵ سال هم در مسجد انامقلی ماسالی(مسجد جامع ماسال) مداحی کرده ام. همچین اکثر مساجد شهرستان فومن و شفت هم بوده ام.

 در زمینه آموزش مداحی شاگردانی هم داشته اید؟

اکثر جوانان که الان مداحی می کنند، مثل آقای محمد عابدین پور، آقای عمران کلرمی، آقای سیروس رفیعی و خیلی های دیگر که حضور ذهن ندارم، بنده در حد توان راهنمایشان بوده ام. همین دیشب هم مهمان داشتم که آقای احمدی از مداحان خوب ضیابر هستند که با ایشان صحبت هایی شد و همچنین جوانان هم زیاد می آیند و راهنمایی می خواهند که من سعی می کنم دست آنها را بگیرم.

 جنابعالی در بحث مداحی، چه به زبان فارسی و چه تالشی، دارای سبک متمایزی هستید؟ این سبک چگونه به وجود آمد؟

اصولاً من با تقلید در کارها مخالفم. از این رو سبک مداحی من به گونه ای نبود که از کسی تقلید کنم. خودم شعر می گفتم و می خواندم و یا در شعر فارسی هم از سبک مداحی کسی تقلید نمی کردم. حالت کارهای من سنتی بود و سعی کردم در چارچوب واقعیات یک برنامه مداحی هدفمند و مردم پسندی را ارائه دهم.

 مهمترین فاکتورهای یک مداحی چیست؟ و به جوانان چه توصیه ای دارید؟

یک مداح خوب باید دو مساله را مد نظر قرار دهد. نخست اینکه مداح باید روانشناس خوبی باشد. وقتی پشت تریبون قرار می گیرد، به مجلس نگاه کند که شنوندگان و مخاطبانش چه طیفی هستند. سپس اشعار مداحی را به گونه ای که برای مجلس مناسب و قابل فهم باشد، بیان کند. دوم اینکه اشعاری از ائمه و معصومین به زبان بیاورد که واقعیت داشته باشند. متاسفانه برخی مداح ها مطالبی را ذکر می کنند که تحریف و بدعت و یا اساساً غلط است. همچنین بحث دیگر در مورد شخص مداح است که می بایست یک مداح، ابهت و وزانت خود را حفظ کند. مداح نباید برای مال دنیا خودش را سبک کند. ما دو مجلس داریم، یکی عمومی که عزای امام حسین(ع) هست و هر مداحی حق دارد در رثای اهل بیت(ع) در این هیئت ها و مساجد مداحی کند و اشکالی هم ندارد اما ما یک مجلس خصوصی داریم. یعنی طرف برای پدر یا مادر خود مجلس ختم یا مراسم گرفته است و چند نفر را هم بعنوان مداح و سخنران تعیین نموده اما متاسفانه می بینیم که افرادی هم بدون دعوت آمده و قصد مداحی دارند که این درست نیست.

با توجه به نقش مهم مداحان در تبیین و تبلیغ امور دینی و مذهبی، به نظر شما یک مداح باید چه مسئولیتی را احساس کند و چه کاری را انجام دهد تا تاثیر مثبتی بر روی جامعه و مردم داشته باشد؟

مداحان باید در خواندن مداحی و نوحه های سینه زنی بسیار مواظب باشند و تقلیدهای بی جا نکنند. مثلاً می آیند از تصنیف آقای افتخاری (ای گل ناز من) اقتباس می کنند و با همان سبک برای حضرت ابوالفضل(ع) مداحی می کنند. این تطبیق غلط است. نوحه نباید حالت ساز و آواز و تصنیف داشته باشد. برای گریه آوردن مردم هر چیز نباید گفت. هدف ما این است که شجاعت و رسالت امام حسین(ع) را برای مردم بازگو کنیم. امام حسین(ع) یک فرد دست و پا بسته ای نبود که ایشان را تشنه بکشند. مهم هدف امام حسین(ع) بود که چرا به کربلا آمد. باید واقعیات عاشورا را گفت. چون مداح باید مُبلِغ روشنگری باشد. نوحه سرایی فقط برای سینه زنی نیست بلکه باید اسلام و حق را تبلیغ کرد. من خیلی از این سینه زنی ها را هم قبول ندارم. سینه زنی باید با حالت حزن و اندوه باشد، نه با حالت بالا و پایین پریدن!. هیئت های عزاداری امام حسین(ع) باید نمادی از برائت از مشرکین باشند. یعنی یک راهپیمایی باشکوه علیه کسانی که با اهل بیت پیامبر(ص) ظلم کردند، نه با طبل های آنچنانی و زنجیر و قمه و کلاً اینها درست نیست.

 خلائی که امروزه احساس می شود، فقدان اجرای مداحی به زبان تالشی است. اکنون اکثر اقوام همچون ترک ها و گیلک ها و… به زبان خودشان مداحی می کنند اما متاسفانه در بین تالشان رغبتی در این خصوص نمی بینیم. علت را در چه می بینید؟

نکته مهمی اشاره کردید. با توجه به اینکه الان فضا هم بازتر هست باید شاعران و مداحان ، به زبان مادری خود بیشتر تکیه کنند. چون هم شور و حال خوبی در بین مردم ایجاد می کند و هم به اشاعه و حفظ زبان تالشی کمک می رساند. این موضوع مستلزم تشویق است و همچنین حمایت مسئولین را می طلبد. ما باید ابتدا آنانی را که می خواهند شعر تالشی بگویند و یا مداحی تالشی بخوانند، هم تشویق و هم حمایت کنیم. متاسفانه این تشویق و حمایت در جامعه تالش ما کمرنگ است. من به نوبه خود آماده هرگونه همکاری هستم و اگر جوانی و کسی قصدی در این زمینه دارد، می توانم کمک کنم.

 جناب آقای عاشوری، موی سپید و چهره شکسته شما در ۶۰ سالگی حکایت از مصائب و دشواریهای کار مداحی دارد. در این زمینه توضیح می دهید؟

جناب اسدنیا، به بحث مهمی اشاره کردید. مداحی، عشق می خواهد و اگر عشق نباشد نمی شود کار کرد. شاید شغل مداحی، درآمد اقتصادی بالایی نداشته باشد، اما برکت دارد. سختی های کار مداحی این است که آدم همواره با حزن و اندوه و ماتم سر و کار دارد. در مداحی گاهاً حالت های عجیب و غریبی به آدم دست می دهد که آدمی را فرسوده می کند. من یادم هست زمانی که شهید فاضلی در ماسال به شهادت رسید و من برای مداحی رفتم، دیدم که مادر بزرگش برایش حجله دامادی درست کرده و با نوای غم انگیزی دارد، تالشی می خواند. من وقتی آواز این پیر زن و آن صحنه را دیدم، حالت رَعشه به من دست داد و مرا به بیمارستان منتقل کردند. از موارد اینچنینی برای من به کرار اتفاق افتاده که واقعاً بر روی سلامتی آدم تاثیر می گذارد.

 خانواده چطور با شغل مداحی شما کنار می آمدند؟

خدا را شکر ؛ همسرم زنی صبور است، که معمولاً من دیروقت می آمدم و یا بعضی شب ها نمی توانستم منزل بیایم، ولی تحمل می کردند. بچه هایم نیز هیچگاه معترض نبودند.

از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، از شما سپاسگزاریم.

بنده هم صمیمانه تشکر می کنم و برای شما آرزوی موفقیت دارم.

/ حسن اسد نیا : ( منبع هفته نامه شریف – شماره ۳۸ )


منبع:http://etedaleshomal.ir